خاطره بازی با تیتراژهای ماندگار-۱۳۸؛
وقتی موسیقی آقای آهنگساز وزن طلا و مس را بیشتر کرد
موزیک خوان: به گزارش موزیک خوان، موسیقی تیتراژ فیلم طلا و مس باآنکه همانند دیگر آثار آریا عظیمی نژاد میان مخاطبان آشنا نیست، اما توانست موسیقی اصلی چندین کلیپ و برنامه تصویری باشد.
دریافت 8 MB
خبرگزاری مهر -گروه هنر-علیرضا سعیدی؛ کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش می کند با انتخاب عناصر، فرم ها و چینش ها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطب یک اثر را در جریان مبحث قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکته سنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار می گیرد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف الزامی ایجاد می شود که بیننده را از اساس از یک اثر تصویری دور می کند.
آنچه بهانه ای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری بر ماندگارترین و خاطره سازترین موسیقی های در ارتباط با برخی برنامه ها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای خیلی از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع باردیگر به آنها برای ما در هر شرایطی می تواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطره بازی بعد از آغاز و انتشار در نوروز ۱۴۰۰ و استقبال مخاطبان از آن، ما را بر آن داشت در چارچوب یک خاطره بازی هفتگی در ایام جمعه هر هفته، روح و ذهن مان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سال هایی که حال مان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
«خاطره بازی تیتراژهای ماندگار» عنوان سلسله گزارشی آرشیوی با همین رویکرد است که به شکل هفتگی می توانید در گروه هنر خبرگزاری مهر آنرا دنبال کنید.
در صد و سی و هشتمین شماره از این روایت رسانه ای به سراغ موسیقی متن و تیتراژ فیلم سینمایی «طلا و مس» به آهنگسازی آریا عظیمی نژاد رفتیم که باآنکه همانند دیگر آثار این هنرمند مشهور نشد، اما ماندگاری موسیقایی آن بشکلی بود که تا مدت ها ملودی اصلی خیلی از نماهنگ ها و برنامه های تصویری شد و توانست به این شکل ماندگاری خویش را ثبت کند.
فیلم «طلا و مس» محصول سال ۱۳۸۷ سینمای ایران به تهیه کنندگی منوچهر محمدی و کارگردانی همایون اسعدیان است که نخستین بار در بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
این فیلم داستان فردی به نام سیدرضا طلبه جوانی است که اخیرا همراه با خانواده اش به تهران آمده تا در کلاس های استاد اخلاقی که وصف او را بسیار شنیده، شرکت نماید. اما در همین حین متوجه بیماری سخت همسرش زهرا می شود و به ناچار برای تهیه هزینه درمان تغییراتی را در زندگی خود می دهد. بهروز شعیبی، نگار جواهریان، سحر دولتشاهی، جواد عزتی، رضا ایرانمنش، مهران رجبی هم بازیگران اصلی فیلم سینمایی «طلا و مس» را تشکیل می دادند.
اما فارغ از آن چه در رابطه با محتوای این فیلم سینمایی مورد توجه این گزاره رسانه ای قرار گرفته، موسیقی متن و تیتراژ «طلا و مس» است که زیبایی و طراواتش نشان دهنده حضور یک آهنگساز دارای ایده به نام آریا عظیمی نژاد است که همواره در آثارش نشان داده می تواند در هر پروژه ای حرف های جدیدی برای گفتن داشته باشد. مسیری ملهم از وفاداری و علاقه اش به موسیقی اقوام ایران و کوشش برای عرضه یک تلفیق درست و دارای چارچوب با آن چه در حوزه های امروزی موسیقی تعریف می شود. چارچوبی هدف مند که می تواند خیال هر کارگردانی را برای موسیقی متن فیلمش راحت کند و فضایی را فراهم سازد که بیننده، شنونده جلوه ای از موسیقی باشد که کامل در خدمت اثر است.
آنچه آریا عظیمی نژاد در موسیقی متن و تیتراژ فیلم سینمایی «طلا و مس» عرضه کرده، در تراز متوازن با آن چه همایون اسعدیان از مفهوم فیلم درنظر داشته، قرار گرفت است. اساساً تفکرات موسیقایی عظیمی نژاد هم همواره روی این مسیر حرکت می کند و فضایی را فراهم می سازد تا نه تنها وزانت یک فیلم جلوه بیشتری پیدا کند، بلکه در ویترینی پیش روی مخاطبان قرار گیرد که می توانند به واسطه موسیقی فیلم حال و هوای جالب تری را تجربه کند.
این آهنگساز مطرح موسیقی کشورمان در یکی از گفتگوهای رسانه ای خود بود که در رابطه با نقش موسیقی در آثار سینمایی توضیح داد: وقتی مقرر است برای سکانسی موسیقی بسازید که خوب از آب درنیامده است، موزیک خوبی هم نمی توان ساخت؛ چونکه قرار نیست موسیقی معجزه کند. البته ما در سینما و تلویزیون بیشتر از این که به لحاظ فنی مشکل داشته باشیم، به لحاظ احساسی گرفتار مشکل هستیم.
وی اضافه کرد: وقتی می خواهیم احساسی را از راه صحنه ای به مخاطب انتقال دهیم که درنیامده است و با یک صحنه واقعی روبه رو نیستیم، در چنین شرایطی موسیقی هم نمی تواند کارکرد چندانی داشته باشد؛ بهترین موسیقیدان را هم بیاورید، آهنگساز خارجی هم که بیاورید، صحنه درنمی آید. تجربه هایی از این دست بسیار داشته ایم.
گاهی برای ساخت موسیقی یک صحنه، مجبورم چشم هایم را ببندم تا تصویر را نبینم. چون آن صحنه به علت دافعه ای که ایجاد می کند، حس من را می گیرد. گاهی هم خودم را جای شخصیت های فیلم می گذارم و موسیقی در این شرایط جزئی از فیلم می شود. ولی در خیلی از فیلمها بین تصویر و موسیقی فاصله وجود دارد؛ این مسئله سبب می شود که شما (آهنگساز) پیوندتان با فیلم قطع شود و در نتیجه کیفیت پایین می آید. این اتفاق، خیلی اتفاق مهمی است؛ وقتی شما با فیلم همسو می شوید و خودتان را یکی از پرسوناژها می بینید و با او احساس همذات پنداری می کنید، این حالت سبب می شود که موسیقی بهتری در ساختار فیلم یا سریال ساخته شود.
عظیمی نژاد در ادامه با این پرسش مواجه گردید که چه حس و حالی دارد وقتی می شنود موسیقی فیلمی که ساخته روی فیلم دیگری بدون اجازه پخش می شود؟ که چنین پاسخ داد: اساسا حس خوشایندی برایم نیست و احساس می کنم آدرس غلطی داده می شود، مگر این که این انتخاب درست باشد و در مفاهیم مشترک باشند که البته معمولا کم هم اتفاق می افتد و آدم به لحاظ کپی رایت و … انقدر حرص و جوش می خورد که درست هم نمی تواند در این حوزه قضاوت کند.
این آهنگساز در جواب پرسشی در رابطه با علاقه به موسیقی فولک و این که این موسیقی در چیدمان ذهنی اش در کجا قرار می گیرد؟ اظهار داشت: من خیلی برای فرم ها و دسته بندی های موسیقی در کار خودم ارزشی قائل نیستم، با این که به آنها علاقه دارم و در رابطه با آنها بسیار مطالعه می کنم اما تلاش می کنم در لحظه، از آن چیزی که می تواند به لحاظ حسی، حسم را بیان کند، استفاده کنم. هم اکنون مرزبندی ها از بین رفته است و با هنر آزادانه برخورد می شود. بر این اساس از هر المانی که می توانم به حسم برسم، استفاده می کنم. البته موسیقی فولک خیلی واقعی است و با زندگی همسو است و لحظات واقعی زندگی ما را پوشش می دهد؛ غم، عزاداری، نغمات کار در موسیقی فولک ما وجود دارد و این اجزا سبب می شود که ما احساس نماییم، داریم یک فیلم می بی نم. تمام حس هایی را که در ساخت موسیقی فیلم به آن نیاز داریم موسیقی فولکلور پوشش می دهد و با عوامل دیگر میتوان نقاط ضعف ها را هم پوشش داد و در کنار هم، اینها مکمل هم می شوند.
سمیه قاضی زاده منتقد و روزنامه نگار موسیقی هم در رابطه با آریا عظیمی نژاد و موسیقی فیلم هایش بخصوص فیلم «طلا و مس» نوشته است: هنوز هم آهنگسازانی هستند که ملودی را سرلوحه کارشان قرار می دهند و بسته به موقعیت های مختلف داستان، از ملودی استفاده می نمایند و بعد ملودی هایشان را در جای جای فیلم یا در واقع بهتر است بگوئیم - هرجایی که شد - استفاده می نمایند. در این راه، ابتدا و انتهای فیلم نقش کلیدی را در استفاده از آن خط ملودی اصلی بازی می کنند. هرچند خیلی ها بر این باورند که آهنگسازی هنری نیست که به شکل علمی کاملا قابل انتقال باشد اما خیلی از استادانی که آهنگسازی تدریس می کنند، در ابتدا ملودی پردازی را جزئی جدانشدنی از آهنگسازی برای موسیقی فیلم می دانند. با این وجود موسیقی فیلمهای اینروزها بیشتر از آن که ملودی پرداز باشند، بر پایه فرم استوارند. هرچند در همین موسیقی ها هم می شود ردپای ملودی را پیدا کرد. موسیقی فیلم «طلا و مس» هم بر همین مبنا ساخته شده است. موسیقی فرمالیستی که می شود در آن صدای ملودی های کمرنگ را هم شنید. «طلا و مس» فضایی ایرانی دارد که بر دیگر فضاهای فیلم همچون حال و هوای شهری اش می چربد. بخصوص این که خانواده اصلی که مرکز داستان هستند شهرستانی اند و تازه به تهران آمدند. طبیعتاً برای چنین اتمسفری موسیقی ای از همین جنس ضروری است. موسیقی که نه آن قدرها درگیر سنت و بومی گرایی شود و نه آنقدر مدرن و شهری.
آریا عظیمی نژاد که ساخت موسیقی «طلا و مس» را به عهده داشته است، با علم به این موضوع، کمانچه را بعنوان سازی که بیشتر روی آن مانور داده است برگزیده تا هم بتواند فضای ایرانی آنرا در موسیقی اش منعکس کند و هم اندوه جاری در داستان را با صدای عمیق کمانچه نشان دهد. شاید بنابراین است که او به کمانچه بسنده نکرده و کمانچه آلتو را برگزیده تا صدایی بم تر، عمیق تر و غمگین تر داشته باشد. از سویی دیگر از آنجاییکه قهرمانان قصه اهل خراسان هستند و کمانچه در موسیقی بومی خراسان جایگاهی ویژه دارد، انتخاب کمانچه به نظر انتخاب به جایی می آید. هرچند شاید در نخستین برخورد با موسیقی خراسان دوتار نقش پررنگ تری داشته باشد اما بی گمان کمانچه عمق بهتری برای خانواده ای که با بیماری دست و پنجه نرم می کند، دارد.
در کنار تک صداهای کمانچه، ارکستر زهی هم در موسیقی این فیلم نقش ویژه ای بازی می کند، هرچند که کلاً حضور موسیقی در این فیلم چندان پررنگ نیست. با این وجود رفت و آمدهای کوتاه موسیقی در لحظاتی به فیلم رنگ داده است. این لحظات کوتاه موسیقی، بیشتر توالی نت هایی کششی هستند که یا با کمانچه مهدی باقری یا با ارکستر زهی نواخته شده اند.
این طور که پیداست همایون اسعدیان هم از دسته آن فیلمسازانی است که چندان تمایلی به استفاده زیاد از موسیقی ندارد و همین سبب شده است تا موسیقی با خست فراوان در فیلم استفاده گردد. ترکیبی از سکوت و موسیقی، کلیت موسیقی فیلم «طلا و مس» را ایجاد کرده است و تلاش شده تا تنها در تاثیرگذارترین لحظات قصه از آن استفاده گردد. اتفاقی که اینروزها بارها و بارها در فیلمهای ایرانی اتفاق می افتد و این طور که پیداست، آهنگسازان هم بخصوص جوان ترهایی که وارد موسیقی می شوند علاقه ای به ساخت دقایق زیاد موسیقی ندارند.
این روزها بسیاری از آهنگسازان موسیقی های زیاد را به ویدئوکلیپ شدن فیلم تشبیه می کنند. موسیقی که به واسطه استفاده زیاد بیشتر حالت ویدئوکلیپ را به فیلم بخشیده است. جالب اینجاست که با همه این حرف ها، «طلا و مس» نیازمند موسیقی بیشتری بود و واقعاً به نظر نمی رسد که از آن دسته فیلم هایی بود که تا این اندازه کم موسیقی باشد. مخصوصاً این که داستان یکنواخت «طلا و مس» به انرژی پیش برنده موسیقی احتیاج داشت که اتفاقاً می توانست حس برانگیز هم باشد. ازاین رو بد نبود تا مقدار بیشتری موسیقی روی این فیلم قرار می گرفت. عظیمی نژاد هم به جز در آهنگسازی «میم مثل مادر» نشان داده است که خیلی هم به سانتی مانتالیسم نمی افتد و همچنین تمایلی به تکرار خود ندارد.
آنچه که بر اساس فعالیتهای قبلی عظیمی نژاد در حوزه موسیقی فیلم توقع می رفت آواهایی در فضای موسیقی الکترونیک بود چون که پیش از این علاقه اش را در این حوزه در چندین و چند مجموعه تلویزیونی همچون «او یک فرشته بود» و «آخرین گناه» و همینطور چند فیلم سینمایی نشان داده بود. اما در «طلا و مس»، عظیمی نژاد نگاهی متفاوت و نو از کارهای قبلی خودش دارد.
این طور که به نظر می آید، آشنایی خوب آهنگساز با موسیقی ایرانی و سالیان سال نوازندگی سه تار در ساخت این موسیقی به کمک او آمده است. به یاد بیاورید لحظه ای که زهراسادات درحال لالایی خراسانی خواندن است و موسیقی هم حال و هوایی خراسانی به خود می گیرد و با تمی که در بافت موسیقی تنیده شده منعکس می شود. با این وجود موسیقی بومی به معنای اصیل آن هم نیست اما شنونده غیرجدی هم شاید بدون این که بخواهد، بتواند ردپای موسیقی نواحی را در آن پیدا کند. کمانچه ای دردمند که آهسته نواخته می شود اما از پای نمی افتد.
به هرحال موسیقی فیلم و کلاً ساخت فیلم یک کار گروهی است و نمی توان به شکل فردی به آن نگاه کرد. مجموعه عواملِ یک فیلم، ساختار را به سمتی هدایت می کند که موسیقی هم از آن قاعده مستثنی نیست. اگر همه اجزا کنار هم درست باشند، برآیند خوبی در یک فیلم یا سریال اتفاق می افتد و آن چه ما دنبالش هستیم، یعنی همان «آن» ِ هنری شکل می گیرد اما اگر حال سینما خوب نباشد، موسیقی هم نمی تواند کارآیی لازم را داشته باشد.
منبع: musicreader.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب